کد خبر: ۷۵۲
۰۲ تير ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۰

آرزوی پدر برای سوزن‌دوز محله کلاهدوز

پدرم برای کارهای هنری ارزش بسیاری قائل بود و زمانی که دید من با نخ‌های قالی چیزی را بر روی پارچه نقش‌آفرینی می‌کنم من را به ادامه این کار تشویق کرد. به دوخت‌و‌دوز علاقه بسیاری داشتم. به یاد دارم دوران راهنمایی را در مدرسه شهید بتول چراغچی در محله صاحب‌الزمان(عج) تحصیل می‌کردم. مربی درس حرفه و فن آن‌زمان من خانم محسنی یکی از استادان سوزن‌دوزی کشور بود و هفته‌ای یک‌بار به ما در آن حوزه تدریس می‌کرد. گلدوزی با دست را من از ایشان آموختم و همان دوران یک جانماز گلدوزی‌شده برای پدرم دوختم.

یکی از هنرهای اختصاصی هر کشوری رودوزی‌های سنتی آن است که انعکاسی از فرهنگ و هنر مردمان آن سرزمین است. به‌دلیل قدمت تاریخی دوخت‌های‌سنتی در کشور ما پرداختن به آن ضرورت بیشتری پیدا کرده است. با وجود تداخل فرهنگی و مدرنیته‌شدن بسیاری از هنرمندان امروزه به این هنر روی آورده‌اند تا به احیا و تداوم این هنر سنتی کمک کرده باشند. آرزو اسماعیلی، ساکن محله کلاهدوز، از این دسته افراد است که سال‌ها در این زمینه فعالیت دارد. ساعاتی با او گفت‌و‌گو کردیم.

 

اهمیت هنر در خانواده

آرزو اسماعیلی در ابتدا به ذات هنری خود و ارزش‌ هنر در خانواده‌اش اشاره می‌کند و می‌گوید: سال59 در یک خانواده هنردوست در تبریز متولد شدم. پدرم در کارخانه تراکتورسازی تبریز مشغول به کار بود اما در کنار آن قالیبافی می‌کرد.

او از پنج‌سالگی قالیبافی ‌کرده و به نوعی پشت دار قالی بزرگ شده است. نقشه‌های قالی را خودش طراحی می‌کرد، از صفر تا صد یک قالی را خودش انجام می‌داد و تا 10سال پیش به این حرفه مشغول بود. برادرانم نیز پیرو ایشان پشت دار قالی می‌نشستند و در این حرفه سر رشته دارند. من با آنکه به هنر علاقه داشتم اما از این‌کار رنج می‌بردم. 

همیشه به پدرم می‌گفتم وقتی قالی را می‌بافی و آن را روی زمین می‌اندازند و روی آن قدم برمی‌دارند گویی پایشان را روی چشمانت گذاشته‌اند و من به همین دلیل رنج می‌بردم زیرا شاهد زحمت کشیدن او پای دار قالی بودم. با این حال زمینه هنری و علاقه به هنر در ریشه خانوادگی ما وجود داشت. 

سال 68 علاقه پدر به امام‌رضا(ع) ما را به سکونت دائم در مشهد سوق داد. ما به مشهد آمدیم و در خیابان سنایی ساکن شدیم. دوری از فامیل و نبود هم‌زبان برای من سختی‌هایی به همراه داشت گرچه خود را با نخ‌های قالی سرگرم می‌کردم. 

پدرم برای کارهای هنری ارزش بسیاری قائل بود و زمانی که دید من با نخ‌های قالی چیزی را بر روی پارچه نقش‌آفرینی می‌کنم من را به ادامه این کار تشویق کرد. به دوخت‌و‌دوز علاقه بسیاری داشتم. به یاد دارم دوران راهنمایی را در مدرسه شهید بتول چراغچی در محله صاحب‌الزمان(عج) تحصیل می‌کردم. 

مربی درس حرفه و فن آن‌زمان من خانم محسنی یکی از استادان سوزن‌دوزی کشور بود و هفته‌ای یک‌بار به ما در آن حوزه تدریس می‌کرد. گلدوزی با دست را من از ایشان آموختم و همان دوران یک جانماز گلدوزی‌شده برای پدرم دوختم. سال‌های بسیاری از آن‌زمان گذشته اما هنوز پدرم آن جانماز را در میان سجاده خود نگه داشته است و این موضوع برای من جای خرسندی دارد.

 

کسب پروانه تولید انفرادی و مشاغل خانگی

سال74 ازدواج کردم و همچنان به کار دوخت‌های سنتی و تزیینات لباس مشغول بودم. سال 88 ،89 در کلاس‌های فنی و حرفه‌ای شرکت کردم و با آموزش دوره‌های سرمه‌دوزی زیرنظر مهین پزشکی و همچنین رودوزی‌های الحاقی موفق به کسب مهارت‌های فنی و حرفه‌ای شدم. سال 90 نیز توانستم پروانه تولید انفرادی را از اداره میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری دریافت کنم. 

بر این اساس در منزل کارگاه کوچکی ایجاد کردم و سال 96 طی بازدیدی که اداره ارشاد و فرهنگ اسلامی از کارگاه من داشت مجوز مشاغل خانگی را هم کسب کردم. آن‌زمان سفارش می‌گرفتم و درآمد خوبی داشتم. حتی گروه اینترنتی هم ایجاد کردم و از آن طریق مشتریانی از سراسر کشور داشتم. برای عید امسال نیز برنامه‌ریزی‌های بسیاری کردم و قصد داشتم افرادی را به عنوان نیروی کار آموزش دهم اما کرونا آمد و رونق کارمان را گرفت و اکنون بهترین خبری که انتظار شنیدنش را دارم از بین رفتن کامل این بیماری است.

او ادامه می‌دهد: در کنار دوخت‌های‌سنتی و دوخت‌های‌دستی نظیر سوزن‌دوزی، منجوق‌دوزی، منجوق‌بافی، قیطان‌دوزی و ابریشم‌دوزی به دوخت‌های اکسسوری نیز می‌پردازم. 

دوخت‌های مختلف را با هم ادغام می‌کنم و کارهای تلفیقی انجام می‌دهم. با این حال با توجه به بازار و درخواست مشتریان در بخش‌های مدرن، سنتی و فانتزی کار می‌کنم که از آن می‌توان به کیف و کفش، لباس، کمربند، مانتو، چادر، لباس، گوشواره، دستبند و ... اشاره کرد. 

همچنین تابلوهای مختلف نظیر «و ان یکاد» سرمه‌دوزی شده ارائه کرده‌ام. سال گذشته در نمایشگاهی در بوستان کوهسنگی شرکت کردم که متأسفانه غرفه‌های موجود با یکدیگر هماهنگی نداشت. در همان نمایشگاه عرب‌زبانان استقبال خوبی از آثار کردند در حالی‌که ایرانیان فقط از زیبایی کار تعریف می‌کردند و برای خریداری آن اقدام نمی‌کردند. به طور کلی کار دست کار خاص‌پسند است و فقط هنردوستان برای آن هزینه می‌کنند.

 

لزوم ایجاد نمایشگاه دائمی صنایع‌دستی

در حال حاضر وضعیت اقتصادی خوبی در کشور وجود ندارد و از طرف دیگر بیماری کرونا نیز به تمام مشاغل آسیب رسانده است. هنرمندان هم آن‌طور که باید مورد حمایت قرار نمی‌گیرند و ما اگر بخواهیم جایی را برای عرضه کالاهایمان اجاره کنیم باید بهای زیادی را پرداخت کنیم. 

در حالی که درآمد کافی برای پرداخت اجاره را نداریم. از طرف دیگر وسایل اولیه نسبت به گذشته با افزایش چندبرابری قیمت رو به رو است. بهتر است شهرداری یا اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی جایی دائم در مکانی مناسب که زائران نیز به آنجا رفت و‌آمد دارند برای صنایع‌دستی ایجاد کند و در این باره اطلاع‌رسانی هم شود طوری که همه بدانند جای مخصوصی برای خرید صنایع‌دستی در شهر وجود دارد. 

با این حال زمانی که به کار هنری می‌پردازم گذر زمان را احساس نمی‌کنم و حتی مشکلات و دغدغه‌ها را فراموش می‌کنم. به این هنر علاقه بسیاری دارم و ارمغان هنر به من آرامش است. هنر چیزی است که شما را از دنیای مادی و دغدغه‌ها خواه‌ناخواه بیرون می‌کند و می‌تواند گزینه خوبی برای هر فرد باشد

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44